loading...
پی چت
آخرین ارسال های انجمن
parshaaan بازدید : 112 یکشنبه 15 مرداد 1391 نظرات (0)

* اعتراف می کنم پسر همسایمون دوتا سی دی از ویدیوکلوپ برداشته بود. گفتم که بده من هم ببینم. اون هم گفت به شرط اینکه یه سی دی جدید بدی. من هم که هیچی نداشتم رو یه سی دی الکی نوشتم کشتی رانی در کوهستان و بهش گفتم این فیلم رو هیچ جا ندارن. خیلی خوبه! خلاصه خیلی تعریف کردم اون دوتا سی دی رو ازش گرفتم ...

* چند شب قبل خواب دیدم از کنار فلکه شهرداری با موتور یه تیکه خلاف رفتم تا به اون طرف رسیدم از شانس بد ما دیدم پلیس ها وایسادن میگن ایست ایست! ما هم همون وسط خیابون وایسادیم. حالا مونده بودیم یه دنده بزنیم فرار کنیم یا موتور رو بدیم تحویل شون! خواستم فرار کنم دیدم به سربازه گفت شلیک کن!!! خلاصه آخرش موتور رو گرفتن. حالا حتما میگین این چه ربطی به اعتراف کردن داره؟ آخه بعد از این خواب بدون اینکه حواسم باشه همه این ها یه خواب بوده، نیم ساعتی رو تخت داشتم فکر می کردم که حالا جریمه و دردسر آزاد کردن موتور به کنار، فردا با چی برم دانشگاه؟!

* اعتراف می کنم یه بار توی ویندوز 98 دستم خورد چند تا شورت کات پاک شد. بلد نبودم چیکار کنم. دل چرکی شدم ویندوزو پاک کردم دوباره نصب کردم!

* اعتراف می کنم یکی از سوالات دوران کودکی من این بود که تو جاده چرا ما هر چی از ماشین ها سبقت می گیریم، اول نمی شیم...

* اعتراف می کنم تو بچگی هام یه بار بابا و مامان من دعوا کردن، من هم رفتم یه عالمه حشره کش زدم به خودم که بمیرم ... وصیت نامه هم نوشتم تازه، توش حلالشون کردم که عذاب وجدان بگیرن!

* اعتراف می کنم که بچه بودم یه کارتون نشون می داد که مورچه زیره فیله یه سوزن می زاره و فیله میره هوا. منم زیر یه بنده خدایی سوزن گذاشتم که بره هوا، جیغ زد ولی متاسفانه نرفت هوا!

* اعتراف می کنم دو هفته قبل داشتم می رفتم جلسه، خیلی عجله داشتم، بهترین کت و شلوارم رو پوشیده بودم. باورتون نمی شه، وقتی از جلسه برگشتم خونه و درست دم در بود که فهمیدم همه این مدت با دمپایی بودم!

* اعتراف می کنم یه بار داشتم پشت سر یه بنده خدایی حرف می زدم توی یه جمعی، خیلی از دستش عصبانی بودم. یه کم هم غیرمنصفانه و البته بی ادبانه حرف زدم. وقتی حرفم تموم شد یکی از بچه ها گفت: دیگه چیزی نمیخوای بهش بگی! گفتم: چرا، هر چی به اون عوضی بگم حقشه اما همین بسشه، چطور مگه؟ گفت: چون هفته قبل اومده خواستگاری خواهرم و عقد کردن. الان تقریبا هر شب می بینمش، گفتم پیغامی داری بهش برسونم...

parshaaan بازدید : 93 یکشنبه 15 مرداد 1391 نظرات (0)

* اعتراف می کنم پسر همسایمون دوتا سی دی از ویدیوکلوپ برداشته بود. گفتم که بده من هم ببینم. اون هم گفت به شرط اینکه یه سی دی جدید بدی. من هم که هیچی نداشتم رو یه سی دی الکی نوشتم کشتی رانی در کوهستان و بهش گفتم این فیلم رو هیچ جا ندارن. خیلی خوبه! خلاصه خیلی تعریف کردم اون دوتا سی دی رو ازش گرفتم ...

* چند شب قبل خواب دیدم از کنار فلکه شهرداری با موتور یه تیکه خلاف رفتم تا به اون طرف رسیدم از شانس بد ما دیدم پلیس ها وایسادن میگن ایست ایست! ما هم همون وسط خیابون وایسادیم. حالا مونده بودیم یه دنده بزنیم فرار کنیم یا موتور رو بدیم تحویل شون! خواستم فرار کنم دیدم به سربازه گفت شلیک کن!!! خلاصه آخرش موتور رو گرفتن. حالا حتما میگین این چه ربطی به اعتراف کردن داره؟ آخه بعد از این خواب بدون اینکه حواسم باشه همه این ها یه خواب بوده، نیم ساعتی رو تخت داشتم فکر می کردم که حالا جریمه و دردسر آزاد کردن موتور به کنار، فردا با چی برم دانشگاه؟!

* اعتراف می کنم یه بار توی ویندوز 98 دستم خورد چند تا شورت کات پاک شد. بلد نبودم چیکار کنم. دل چرکی شدم ویندوزو پاک کردم دوباره نصب کردم!

* اعتراف می کنم یکی از سوالات دوران کودکی من این بود که تو جاده چرا ما هر چی از ماشین ها سبقت می گیریم، اول نمی شیم...

* اعتراف می کنم تو بچگی هام یه بار بابا و مامان من دعوا کردن، من هم رفتم یه عالمه حشره کش زدم به خودم که بمیرم ... وصیت نامه هم نوشتم تازه، توش حلالشون کردم که عذاب وجدان بگیرن!

* اعتراف می کنم که بچه بودم یه کارتون نشون می داد که مورچه زیره فیله یه سوزن می زاره و فیله میره هوا. منم زیر یه بنده خدایی سوزن گذاشتم که بره هوا، جیغ زد ولی متاسفانه نرفت هوا!

* اعتراف می کنم دو هفته قبل داشتم می رفتم جلسه، خیلی عجله داشتم، بهترین کت و شلوارم رو پوشیده بودم. باورتون نمی شه، وقتی از جلسه برگشتم خونه و درست دم در بود که فهمیدم همه این مدت با دمپایی بودم!

* اعتراف می کنم یه بار داشتم پشت سر یه بنده خدایی حرف می زدم توی یه جمعی، خیلی از دستش عصبانی بودم. یه کم هم غیرمنصفانه و البته بی ادبانه حرف زدم. وقتی حرفم تموم شد یکی از بچه ها گفت: دیگه چیزی نمیخوای بهش بگی! گفتم: چرا، هر چی به اون عوضی بگم حقشه اما همین بسشه، چطور مگه؟ گفت: چون هفته قبل اومده خواستگاری خواهرم و عقد کردن. الان تقریبا هر شب می بینمش، گفتم پیغامی داری بهش برسونم...

زن

gandom69 بازدید : 101 دوشنبه 02 مرداد 1391 نظرات (0)

زن

زن عشق می کاردوکینه درو میکند..

دیه اش نصف دیه ی توست ومجازات

زنایش باتوبرابر......

میتواندتنهایک همسرداشته باشد

وتومختاربه داشتن چهارهمسر..

برای ازدواجش در هرسنی

نیاز به اجازه ی ولی دارد

وتوهروقت بخواهی به لطف 

قانون گذار..

میتوانی ازدواج کنی..

درمحبسی به نام بکارت محبوس است

وتو.........................

اوکتک میخورد وتومجازات نمیشوی

اومیزاید وتوبرای فرزندش نام

انتخاب میکنی....

اودرد میکشد وتونگران ازاینکه

فرزنددخترباشد..

اوبی خوابی میکشد وتوخواب حوریان میبینی

اومادرمیشودوهمه جا میپرسند

نام پدر....

واوهرروزمتولدمیشود...... عاشق میشود...

مادرمیشود...پیرمیشودومیمیرد..

وقرنهاست که اوعشق میکاردوکینه درو میکند

چرا که درچین وشیارهای صورت مردش به جای

گذشت ..زمان جوانی بربادرفته اش را میبیند

درپس قدم های لرزان مردش ..گامهای شتابزده ی

جوانیش رامیبیند

ودردهای منقطع قلب مرد سینه ای را یادمی اورد

که تهی از دل بوده

وپیری مردرفتن وفقط رفتن را دردل اوزنده میکند

واینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال ازدرد..

واین رنج است..خنثیقلب

romantic بازدید : 149 سه شنبه 20 تیر 1391 نظرات (0)

آهسته بیا ،
باز هم که فراموش کرده ای کجا آمده ای
اینجا قلب من است
آهسته ،
این قلب، شکسته…
 نگاهی کن ببین درهای قلبم بسته
شاید باز هم بی وفایی مثل تو پشت دیوار قلبم نشسته !
آمده ای که بگویی پشیمانی؟
اما هنوز چند روزی بیش نیست که از آن روز گذشته
آتش دلم همچنان در حال سوختن است ،
بگذار خاکستر شود ، بعد بیا و دوباره دلم را بسوزان
بگذار گونه های پر از اشکم خشک شود ،
بعد بیا و دوباره اشکم را در بیار
آهسته ، قلبم بدجور شکسته
دوباره آمده ای که چه بگویی به این دل خسته
آمده ای دوباره بشکنی قلبم را ،
یا باز هم به بازی بگیری این دل تنهایم را …
بی خیال ، با تنهایی بیشتر رفیقم تا با تو
ای نارفیق هیچ خاطره ی خوشی ندارم از تو
بگذار در حال خودم باشم ،
نه مهربانی تو را میخواهم ، و نه دلسوزی های تو را
نمیبخشم آن قلب بی وفای تو را
بگذار در حال خودم باشم ،
به تنهایی بیشتر از تو ، نیاز دارم ،
پس بگذار با تنهایی تنها باشم
در خلوت خویش با غمها باشم ،
نمیخواهم دوباره بازیچه دست این و آن باشم
آهسته ، غم سنگینی در دلم نشسته …

 

yas بازدید : 127 یکشنبه 18 تیر 1391 نظرات (0)

انجمکن پزشکان بهداشت پادرامریکاچندتوصیه مهم ومفیدبرای مراقبت ازپاهادرفصل گرم تابستان ارائه کرده که به قرارزیراست:

1-اگربه ساحل یااستخرمی روید،حتمادمپایی بپوشیدتااحتمال عفونت پاهاکاهش یابد.

2-نوشیدن آب زیاددرهرروزدرحفظ بهداشت تاثیربسزایی دارد.

3-باخم کردن مچ پا،حرکت دادن انگشتان پاوماساژکف پابهبودگردش خون درپاهاکمک کنید.

4-اگردمپایی روبازمی پوشیدروی پاهایتان کرم ضدآفتاب بمالیدتاپوستتان درمعرض نورشدیدخورشیدآسیب نبیند.

yas بازدید : 139 یکشنبه 18 تیر 1391 نظرات (0)

-آلبالوفرآوردهای ان طبیعت سرددارندومصرف آن برای کسانی که گرم مزاجندیادچارحرارت وگرمی شده اندمفیداست.

-البالوآشتهاآوربسیارخوبی است.

-نوع سیاه رنگ آلبالو،دارای مقدارزیادی آهن است وبرای کم خونی مفیدمی باشد.

-آلبالوداری کالری وچربی کمی بوده ومقدارزیادی آب دارد.تحقیقات نشان داده افزایش مصرف آب،متابولیسم بدن راافزایش می دهد،درنتیجه انرژی بیشتری دربدن می سوزدوازاین روبسیاری ازافراداثرات زیادی هستند،درکاهش وزن خودمشاهده کرده اندوبه افرادی که چربی زیادی درشکم دارندخوردن ان توصیه می شود.

-اگرآلبالوراله کرده وبرروی صورت وگردن بمالید،رنگ چهره ورخساررابازمی کند.

-همچنین درتقویت باروری مردان مؤثراست.

-مصرف آلبالو،اعصاب راتسکین داده وموجب آرامش می شود.

-آلبالوبرای سوءهاضمه ورفع فشارخون بسیارمفیداست.

-دررفع یبوست بسیارمؤثراست ولی میوه خشک شده آلبالوکمی قابض است.

-برای رفع حرارت،تشنگی،غلظت خون وصفرامفیدبوده،خون راصاف می کند.

yas بازدید : 145 یکشنبه 18 تیر 1391 نظرات (0)

جزیره دوار:مدتهاقبل،یک کشتی باری یونانی شاهدچرخش یک شی بزرگ درفاصله1000مترجلوترازخودش بودآنهافکرکردندیک هیولای بزرگ است وترسیده بودند،اماپس ازنزدیک شدن متوجه یک جزیره شدندکه باسرعت بسیارزیاددرحال چرخش بود.درسریع ترین حالت این جزیره درهردقیقه یک دورمی زندودرآرام ترین حالت هر12دقیقه یک دورمی زندچرایک جزیره دراقیانوس بایددورخودبچرخد؟محققان هنوزپاسخی برای آن پیدانکرده اند.

جزیره سفرکننده:دلیل عجیب بودن این جزیره به خاطراین است که احتمالاپاداردچون حرکت می کندبخصوص وقتی که بادخیلی شدیداست مانندیک قایق بازاست جابجامی شودوازآنجاکه باددردریاروزوشب می وزداین جزیره در200سال گذشته20کیلومترجابجاشده است،درواقع هرسال100مترحرکت کرده است

جزیره ای که می تواندازوسط جحداشود:این جزیره غیرمعمول که دراقیانوس آرام واقع شده است گاهی اوقات به دوقسمت تقسیم می شودولی مجددابه طورخودکاریکی می شودهیچ پیش بینی زمانی برای تقسیم وادغام این جزیره وجودنداردجدابودن آنهاحداقل یکی_دوروزوگاهی اوقات سه_چهارروزاست وفاصله این دوبخش ازهم به چهارمترهم می رسد.

yas بازدید : 122 دوشنبه 12 تیر 1391 نظرات (0)

مهدی مقدم10سال پیش آلبوم«خونسرد»راروانه بازارکردوشش سال پیش هم آلبوم«سونامی»راکه هردوبافروش بسیارخوبی مواجه شد.آلبوم جدیداوبه نام«احتیاط»روانه بازارشده است.ضمن اینکه اوکه هیچ وقت درتهران نتوانسته بودکنسرت اجراکند،در24و25خرداددرتهران کنسرت خودرابرگزارکرد.مهدی مقدم می گوید:«همزمان باآلبوم من،آلبوم«بهرام رادان»هم واردبازارشدواین هم جذابیت های خاص خودش رادارد...»گفتنی است آلبوم جدیدمهدی مقدم،ازبین200قطعه گلچین شده است.»

bohran بازدید : 142 چهارشنبه 07 تیر 1391 نظرات (0)

 1.به طور میانگین مردم از عنکبوت بیشتر می ترسند تا از مرگ

۲٫ حلزون می تواند سه سال بخوابد.

۳٫ اگر جمعیت چین در یک صف مقابل شما راه بروند، این صف به خاطر سرعت تولید مثل هیچ وقت تمام نخواهد شد.

۴٫ خطوط هوایی آمریکا با کم کردن فقط یک زیتون از سالاد هر مسافر در سال ۱۹۸۷ توانست ۴۰ هزار دلار صرفه جویی کند.

۵٫ ملت آمریکا بطور میانگین روزانه ۷۳ هزار مترمربع پیتزا می خورند.

۶٫ چشم های شترمرغ از مغزش بزرگتر است.

۷٫ پروانه ها با پاهایشان می چشند.

۸٫ گربه ها می توانند بیش از یکصد صدا با حنجره خود تولید کنند. در حالیکه سگ ها کمتر از ده صدا.

۹٫ تعداد چینی هایی که انگلیسی بلدند، از تعداد آمریکایی هایی که انگلیسی بلدند(!) بیشتر است.

۱۰٫ فیل ها تنها حیواناتی هستند که نمی توانند بپرند.

۱۱٫ هربار که یک تمبر را زبان می زنید، ۱/۱۰ کالری انرژی مصرف می کنید.

۱۲٫ تمام خرس های قطبی، چپ دست هستند.

۱۳٫ اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید، کم کم رنگش سفید می شود.

۱۴٫ اگر بصورت مداوم ۸ سال و ۷ ماه و ۶ روز فریاد بزنید، انرژی صوتی لازم برای گرم کردن یک فنجان قهوه را تولید کرده اید.

۱۵٫ کوتاهترین جنگ در تاریخ ۱۸۹۶ بین نازی ها و انگلستان رخ داد که ۳۸ دقیقه طول کشید.

۱۶٫ هر تکه کاغذ را نمی توان بیش از ۹ بار تا کرد.

۱۷٫ چشم های ما از بدو تولد همین اندازه بوده اند، اما رشد دماغ و گوش ما هیچ وقت نمی تواند متوقف شود.

۱۸٫ در هرم خئوپوس در مصر که ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد ساخته شده است. به اندازه ای سنگ بکار رفته که می توان با آن دیواری آجری به ارتفاع ۵۰ سانتی متر دور دنیا ساخت.

۱۹٫ .I am کوتاهترین جمله کامل در زبان انگلیسی است.

۲۰٫ اگر تمام رگ های خونی را در یک خط بگذاریم، تقریبا ۹۷ هزار کیلومتر می شود.

تعداد صفحات : 5

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ㋡ نظرتون در مورد پی چت ؟؟ ㋡
    آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 35
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 201
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 19
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 19
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 34
  • بازدید ماه : 33
  • بازدید سال : 158
  • بازدید کلی : 29,064